-
--------------------------------------------------
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1384 04:20
متن نامه عمربن الخطاب ، به یزدگرد سوم بسم الله الرحمن الرحیم از : عمربن الخطاب خلیفه مسلمین به: یزدگرد سوم شاه فارسی من آینده خوبی برای تو و ملتت نمی بینم ، مگر اینکه پیشنهاد من را قبول کرده و بیعت نمایی . زمانی سرزمین تو بر نیمی از جهان شناخته شده حکومت می کرد لیکن اکنون چگونه افول کرده ؟ ارتش تو در تمام جبهه ها شکست...
-
دی جی حامد هاکان ==> آهنگه باحالیه
یکشنبه 17 مهرماه سال 1384 06:08
akh ke ajab rooe dari bazam migi doostam dari khodam didam baba khodam didam lab rooye labhash mizari chera nemigi rastesho ke gheire man yari dari man midoonam man midoonam to dige doostam nadari baba jol o palasato bebar biroon ze khooneye delam in hame khoobi be to o bebin chi oomad be saram khanoom hala yaghi...
-
دوست گلم کیمیا
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1384 04:11
این ۳ تا پست آخر برای دوست گلم کیـمیـا جــــــــــــــــون بود مرسی که این چرندهای منو میخونی عزیزم
-
بی تو مهتاب.....
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1384 04:08
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانهء جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو همه...
-
تنهایی
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1384 04:07
تنها بودن سخته اما میشه تحملش کرد چون اگه نمیشد حتما خدا یه جفت دیگه بهمون می چسبوند! آدم میتونه تنها غصه بخوره درد بکشه و ضربه بخوره همه ما میتونیم این کار رو بکنیم! نگو نمیتونی چون من مطمئنم تو یکی طاقتشو داری از کجا می دونم؟ خوب معلومه امتحانت کردم دیگه تو مثل یه کوه قوی اولین ضربه زندگیتو تحمل کردی اصلا تو زندگیتو...
-
البته اینا همش شعره! اما یه جورایی حقیقته نمیدونم چیه
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1384 04:05
وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم! وقتی که دیگر رفت به انتظار آمدنش نشستم وقتی که دیگر نمیتوانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم وقتی که او تمام کرد من شروع کردم وقتی او تمام شد من آغاز شدم! و چه سخت است: تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن مثل تنها مردن ...
-
انواع قلب دخترها
دوشنبه 21 شهریورماه سال 1384 23:17
دخترای مغرور : مثل خیابونه یه طرفه هست که ورود ممنوعه! کسی رو توش راه نمیدن اما اگه رفتی توش باید جریمشو هم بپردازی دخترای لوس : مثل جاده کفی هست اولش کلی خوشحال میشی که بهش رسیدی اما یکم که رفتی برات خسته کننده میشه و دنبال یه راه فرار میگردی! دخترای هرجایی : مثل اتوبانه فقط برای سریع به مقصد رسیدن ازش استفاده میشه...
-
وصیت نامه داریوش
پنجشنبه 17 شهریورماه سال 1384 23:25
اینک که من از دنیا می روم، 25 کشور جزو امپراتوری ایران است و در تمام آن کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان در آن کشورها نیز دارای احترام می باشند. جانشین من خشایار باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارد. اکنون که من...
-
از انجمن شعر و ادب با دخل و تصرف!!!!!!!
پنجشنبه 17 شهریورماه سال 1384 00:57
آقا امروز جو گرفتتم برم سراغ دوستی و انواعش مشکلی داری؟ دوستی مثل خیلی چیزهای دیگه نوعها و ورژن ها و درجه های مختلفی داره که تا جایی که به ذهنم برسه براتون مینویسم از ساده ترینش شروع میکنیم: نوع اول : تیریپ لاو : ورژن یک : هر دو تازه کار ! این مدل دوستیها خیلی کم پیش میاد ( چون تازه کار ها کم شده همه یه پا استادند )...
-
هیچی بهتر از زندگی نیست!
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 13:00
زندگی زیباست ای زیبا پسند زنده اندیشان به زیبایی رسند آنقدر زیباست این بی بازگشت کز برایش میتوان از جان گذشت رفقا به جون خودتون زندگی انقدر خوبه! من که خیلی باهاش حال میکنم همش داره بهم فاز میده شما هم یه امتحان بکنین ضرر نداره! یکم بهش فاز بدین تا اونم حالی بده
-
خود شکن
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 12:59
این مرد خود پرست این دیو ، این رها شده از بند مست مست ایستاده رو بروی من و خیره در منست گفتم به خویشتن آیا توان رستنم از این نگاه هست؟ مشتی زدم به سینه او، ناگهان دریغ آینه تمام قد روبرو شکست حمید مصدق – سالهای صبوری
-
آیناز کی بر میگردی؟
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 12:58
در بیابان جنون سر گشته ام چون گردباد همرهی باید مرا ، مجنون صحرا گرد کو؟ آیناز کوشی؟ الان که باید باشی نیستی
-
دوستتون دارم امیدوارم همیشه روی درختم بمونین!
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 12:56
این جمله رو من خیلی دوست دارم+شما ها رو هم خیلی دوست دارم => شما هم این جمله رو دوست دارین برگ از درخت خسته میشه خزون همش بهونست! دوستای عزیزم امیدوارم درخت خسته کننده ای برای برگتون نباشین و برگ با حوصله ای برای درختتون باشین
-
سلامممممممممممممممممممم
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 12:54
بازم اومدم میدونم دلتون خیلی برام تنگ شده بود!!!! اولین پستم بعد از دو ماه میخوام تیریپ مامان بازی بزنم مشکلی داری؟
-
زهرای خرابکار
سهشنبه 21 تیرماه سال 1384 11:49
بچه ها باز گند زدم بازم شیرین کاری کردم آشپزخونمون رو به طرز فجیعی منفجر کردم! البته کارشناسان معتقداند این انفجار جواب به حملات تروریستی اخیر اروپا بوده
-
تابستون تمومید
چهارشنبه 15 تیرماه سال 1384 14:55
خوب دیگه مامان بازی بسه!بریم سراغ جغله بازی خودمون! رفقا تابستون تمومید ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم باز مدرسه شروع شد آقا من نخوام درس بخونم باید کیو ببینم؟ درس بخونم مهندس بشم که چی؟برم سر ساختمون خاک بخورم؟یا کار گیر نیاد برم بنا بشم؟ درس بخونم برم دکتر بشم تا آرنج برم تو دل و روده مردم!یا واسه چندرغازدله دزدی کنم؟...
-
شوخی شوخی جدی میشه!
چهارشنبه 15 تیرماه سال 1384 14:42
آدمها کاملا شوخی به قورباغه ها سنگ میزنن اما اونا کاملا جدی میمیرن ! اینو من نگفته بودم ها یی دیگه گفته بوده
-
چرا دوستت دارن؟
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 01:47
هیچوقت به این فکر کردی بقیه چرا دوستت دارن؟ اگه نه پس اول فکر کن آیا دوستت دارن! یا نه! اگه آره میتونه دو تا دلیل داشته باشه ۱.تو احمقی! ۲.اون احمقن!
-
اونی که قلب داری
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 01:37
عــشق یه لحظه هست و تنفر یه عمر پس سعی کن جای عـاشق بودن متنفر نباشی
-
هی اونی که خوردی زمین
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 01:34
هی رفیق هر وقت تو راهت خوردی زمین فقط دوباره سعی کن هیچ وقت به کسی اتکا نکن چون زمین همیشه هست اما اتکا همیشگی نیست!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 تیرماه سال 1384 11:08
رفقا این خاطره هایی که امروز مینویسم بعضی هاشون جایی نوشته شده اما همون جا هم آشناست! یکی از iq های مدرسه پای تابلو بود داشت مسائله حل می کرد یه کسر بود با یه عدد صحیح بعد یک ساعت داشت نگاش میکرد ما هم که افه معرفت اومدیم مفید و مختصر کمکش کنیم گفتیم یه یک بزار زیرش خودش حل میشه این هوشنگم یه یک گذاشت زیرش بعد رفت...
-
اینم کل کل سالم!
سهشنبه 7 تیرماه سال 1384 02:23
رفقا یه موضوع تکراری اما همیشه قشنگ! خاطره های دوران تحصیل و مدرسه برو بچز کار درست خاطره های باحالتون رو یا نظر بزارین یا از طریق مکاتبه بفرستین تا پست بزنم. (خاطره همون شـیرین کاری و ....... هم شامل میشه!)
-
بازم گند زدم!
سهشنبه 7 تیرماه سال 1384 01:55
زبونتون می ترکید دعا می کردین؟ مثل اینکه بلاگ اسکای باید رژیم بگیره! تا شهریور که اینا رو پاس کنم !
-
دعا کنید
دوشنبه 6 تیرماه سال 1384 03:51
روز واقعه رسید! فـــــــــــــردا کارنامه میدن! اگه نیفتم!همه بلاگ اسکای رو شیرینی میدم!
-
=))
جمعه 3 تیرماه سال 1384 23:33
بابا ملت همیشه در صحنه !
-
به به
جمعه 3 تیرماه سال 1384 12:15
انتخباتـ تون مبارک
-
یادم رفت بگم(پیوست قبلی)
دوشنبه 30 خردادماه سال 1384 23:34
وای یادم رفت بگم دبیر اجتماعی مون هم بچه مایه دار هست! هر روز با یه مدل ماشین میاد به قول بلی ۴ رنگ ۲۰۶ داره! ماتیز و پراید و پارس هم داره!
-
معرفی دبیرهای زهرا
دوشنبه 30 خردادماه سال 1384 23:06
دبیر عربی خانم آشور لو شما قوم الظالمون اید کلاس تحفه تر از کلاس شما ندیدم دبیر فیزیک خانم خادم پور خدا نصیب گرگ بیابون نکنه! حرف شما نگفتنی هست! دبیر شیمی آقای عرب ضیایی اگه فریناز نباشه خیلی کلاس خوبی هستید اگه منظم باشید نسبتا خوبید! دبیر هنر خانم کریمی فقط چون دوستتون دارم تحملتون میکنم دبیر ادبیات خانم جعفری شما...
-
نظر دبیر های زهرا رخشور در مورد کلاسشون
دوشنبه 30 خردادماه سال 1384 23:05
خانم آشور لو دبیر عربی سال اول ظاهر: اصولا مانتو های خوش برش می پوشه هیکلش خوبه قدش کوتاه (هم قد های فرهاد پور(شاید هم کوتاه تر(شاید هم پسر خالش هست J ))) عینک هم میزنه اخلاق: صد رحمت به سگ! باهات لج کنه باید بری بمیری ! اگه از دل امارات هم اومده باشی باز هم یه جوری ازت امتحان میگیره که بیفتی L رو تربیت خیلی حساس هست...
-
نمره شناسی
دوشنبه 30 خردادماه سال 1384 22:57
اینو الان مینویسم که اولا خیلی به خاطر نتیجه امتحاناتتون ناراحت نباشین و هم آدم ها رو از رو نمره هاشون بشناسین! چی میشه یکی می افته یکی پاس میشه یکی 20 میشه! دسته اول: واضح و مبرهن است که دانش آموز بیستی (خواهر/برادر)تیریپ خرخونی می باشد و شک بین دو شک اصلا جایز نیست!لذا نشستن در کنار این دسته دانش آموزان موهبتی است...